کاوش موضوع چیدمان فضا
صفحه اصلی
چیدمان فضا
چیدمان فضا یا نحوفضا (Space syntax) مجموعهای از نظریهها و فنون مربوط به تحلیل پیکرهبندی فضایی را در بر میگیرد. این طرح توسط بیل هیلیر، جولیان هانسون و همکارانش در بارتلت، کالج دانشگاهی لندن در اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۱۹۸۰ به عنوان ابزاری برای کمک به برنامهریزان شهری برای شبیهسازی اثرات اجتماعی احتمالی طرحهای خود مطرح شد.
ایده کلی این است که فضاها را میتوان به مؤلفههایی تقسیم کرد، به عنوان شبکههای انتخاب شده مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و سپس به عنوان نقشهها و نمودارهایی معرفی کرد که ارتباط و یکپارچگی نسبی آن فضاها را توصیف کند. این سه مفهوم اساسی از فضا استوار است:
ایزوویست (isovist) (معروف شده توسط مایکل بندیکت در دانشگاه تگزاس)، یا چند ضلعی دید یا دید، زمینه نمایش از هر نظر ویژه
فضای محوری (ایدهای که توسط بیل هیلیر در UCL رایج شدهاست)، یک مسیر دید مستقیم و مسیر ممکن
فضای محدب (محبوب شده توسط جان پپونیس، و همکارانش در جورجیا تکنیک)، یک خلأ قابل اشغال است که اگر تصور شود به عنوان یک نمودار سیم فریم، هیچ خط بین دو نقطه از آن خارج از محیط آن نمیرود: تمام نقاط درون چند ضلعی برای همه دیگر قابل مشاهده است نقاط درون چند ضلعی.
سه روش محبوب برای تحلیل شبکه خیابانی عبارتند از: همپیوندی ، انتخاب و فاصله عمق.
= متغییرهای اصلی =
هم پیوندی: با استفاده از کوتاه ترین مسیرها ، برای رسیدن به سایر بخش های خیابانی شبکه ، چند چرخش از یک بخش خیابان را اندازه گیری می کند. اگر مقدار چرخش مورد نیاز برای رسیدن به همه بخشهای موجود در نمودار مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد ، گفته می شود که این تجزیه و تحلیل اندازه گیری ادغام در شعاع "n" است. بخش تقاطع اول فقط نیاز به یک چرخش دارد ، دومین چرخش و غیره. بخش های خیابانی که برای رسیدن به خیابان های دیگر به حداقل میزان چرخش احتیاج دارند ، "یکپارچه ترین" نامیده می شوند و معمولاً با رنگهای گرمتر ، مانند قرمز یا زرد نشان داده می شوند. به جای مقیاس کل شبکه ، یکپارچگی را می توان در مقیاس محلی نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. به عنوان مثال در مورد شعاع 4 ، تنها چهار چرخش در حال عبور از هر بخش خیابان شمارش می شوند. از لحاظ تئوریکی ، اقدامات ادغام پیچیدگی شناختی رسیدن به خیابان را نشان می دهد ، و اغلب گفته می شود که استفاده عابران از یک خیابان را "پیش بینی" می کند. استدلال می شود که رسیدن به خیابان آسان تر است ، از آن باید محبوب تر استفاده شود. در حالی که شواهد و مدارکی در مورد این حقیقت وجود دارد ، این روش همچنین به سمت خیابانهای طولانی و مستقیم که با خیابانهای دیگر تقاطع دارند ، مغرضانه است. چنین خیابان هایی ، مانند خیابان آکسفورد در لندن ، کاملاً یکپارچه است. با این حال ، یک خیابان کمی پیچیده به همان طول معمولاً به عنوان یک خط واحد در نظر گرفته نمی شود ، بلکه در عوض به بخش های مستقیم مستقیم تقسیم می شود ، که باعث می شود خیابان های منحنی در تحلیل کمتر یکپارچه به نظر برسند.
انتخاب: اندازه گیری انتخاب ساده ترین درک به عنوان یک "جریان آب" در شبکه خیابان است. تصور کنید که به هر بخش خیابانی یک بار اولیه از یک واحد آب داده می شود ، که بعد از آن شروع به ریختن از قسمت خیابان شروع می کند به تمام بخش های دیگر که پی در پی به آن وصل می شوند. هر بار که تقاطع ظاهر می شود ، مقدار باقی مانده جریان به طور مساوی بین خیابان های تقسیم تقسیم می شود ، تا زمانی که تمام بخش های خیابانی دیگر در نمودار برسد. به عنوان مثال ، در تقاطع اول با یک خیابان دیگر ، مقدار اولیه یک به دو مقدار باقیمانده از یک نصف تقسیم می شود و به دو بخش خیابان تقاطع تقسیم می شود. با حرکت به پایین پایین ، مقدار نیمه دیگر باقی مانده دوباره تقسیم می شود. خیابان های تقاطع و غیره هنگامی که همان روش با استفاده از هر بخش به عنوان نقطه شروع برای مقدار اولیه یک انجام شده است ، سپس نمودار مقادیر نهایی ظاهر می شود. گفته می شود خیابان هایی که بیشترین مقدار کل جریان انباشته را دارند بیشترین ارزش انتخاب را دارند. مانند یکپارچه سازی ، تجزیه و تحلیل انتخاب نیز می تواند به شعاع محلی محدود ، به عنوان مثال 400 متر ، 800 متر ، 1600 متر و غیره محدود شود. غیره. تفسیر انتخاب روش تجزیه و تحلیل پیچیده تر از ادغام است. Space Syntax استدلال می کند که این مقادیر غالباً پیش بینی جریان ترافیک خودرو در خیابان ها را نشان می دهند. با این حال ، به طور دقیق ، می توان تصور کرد که تجزیه و تحلیل Choice نشان دهنده تعداد تقاطع هایی است که برای رسیدن به خیابان باید از آن عبور کنند. اما ، از آنجا که مقادیر جریان تقسیم شده و در هر تقاطع کم نمی شوند ، خروجی توزیع نمایی را نشان می دهد. برای به دست آوردن یک تصویر دقیق تر ، بهتر است که از دو پایه پایه استفاده کنید.
عمق فاصله: بصری ترین روش از سه روش تجزیه و تحلیل است ، مسافت خطی از نقطه مرکزی هر قطعه خیابان تا نقاط مرکز همه بخش های دیگر را توضیح می دهد. اگر هر بخش به طور متوالی به عنوان نقطه شروع انتخاب شود ، آنگاه گرافیکی از مقادیر نهایی تجمیعی حاصل می شود. گفته می شود خیابان هایی با کمترین مقادیر عمق فاصله به کلیه خیابان های دیگر نزدیک هستند. باز هم ، شعاع جستجو می تواند به هر مسافت محدود شود.
= تاریخ =
چیدمان فضا(نحو فضا) به عنوان یک روش پژوهش در معماری، در اوایل دهه 1970 توسط بیل هیلیر ، آدریان لیمن و آلن بتی بنیان نهاده شد. این سه نفر، پژوهشگرانی بودند که در دانشکده مطالعات محیط زیست در UCL (اکنون با نام بارتلت شناخته می شوند) گرد هم آمده بودند. بیل هیلیر به عنوان جانشین جان ماسگروو به عنوان مدیر واحد مطالعات معماری (UAS) منصوب شده بود. آنها یک برنامه جدید کارشناسی ارشد را در مطالعات معماری پیشرفته ایجاد کردند و شروع به برنامه تحقیقاتی کردند که هدف آن ایجاد یک مبانی نظری برای معماری بود. پیش از این بیل هیلیر به عنوان دبیر RIBA ، مقاله هایی را با دیگران در مقدمه این نظریه، نوشته بود ، به ویژه "دانش و طراحی" و "طراحی چگونه ممکن است". اینها پایه و اساس تئوریک را برای مجموعه ای از مطالعات قرار داده اند که در پی آن بودند تا چگونگی ارتباط محیط ساخته شده با جامعه را روشن کنند. یکی از دانشجویان در اولین گروههای دانشجویی در MScAAS ، جولیان هانسون بود که به نویسندگی کتاب "Logic Social of Space" (SLS) با بیل هیلیر (CUP ، 1984) کمک کرد. این کتاب، در یک مجموعه منسجم، یک بررسی جامع از برنامه تحقیق تا آن نقطه را گرد هم آورد. علاوه بر آن، یک نظریه کامل را برای چگونگی ساخت ساختمانها و سکونتگاههایی که بشر ساخته است ارائه می دهد. در اینجا هیلیر و هانسون می نویسند که ساختمانها و سکونتگاهها صرفاً محصول فرایندهای اجتماعی نیستند ، بلکه در تولید آن نیز نقش ایفا می کند. اشکال اجتماعی SLS همچنین یک رویکرد تحلیلی در نمایندگی و کمی سازی پیکربندی فضایی در ساختمان و مقیاس اسکان ایجاد کرد و هم مطالعات تطبیقی و هم تجزیه و تحلیل رابطه بین پیکره بندی مکانی و جنبه عملکرد اجتماعی در محیط ساخته شده را ممکن ساخت. به نظر می رسد که این روش ها همراه با نظریه های اجتماعی از قدرت توصیفی خوبی برخوردار هستند. امروزه، چیدمان فضا(نحو فضا) به ابزاری تبدیل شده است که در سراسر جهان در زمینه های مختلف تحقیقاتی و کاربردهای طراحی در معماری ، طراحی شهری ، شهرسازی ، حمل و نقل و طراحی داخلی مورد استفاده قرار می گیرد. بسیاری از برنامه های برجسته طراحی توسط معماری و برنامه ریزی شهری Space Syntax Limited انجام شده است ، که در سال 1989 در Bartlett ، کالج دانشگاه لندن بنیان نهاده شد. طی یک دهه گذشته ، از تکنیک های چیدمان فضا(نحو فضا) برای تحقیقات در باستان شناسی ، فناوری اطلاعات ، جغرافیای شهری و انسانی و مردم شناسی استفاده شده است. از سال 1997 ، انجمن چیدمان فضا(نحو فضا) کنفرانس های دوسالانه برگزار کرده است ، و بسیاری از مجلات ژورنال در این زمینه ، به طور عمده در مجله علمی بسیار معتبر "محیط زیست و برنامه ریزی B" منتشر شده است.... بیشتر در ویکی پدیا